جگر سوخته من
در پیشه زار خزان  "می نوشتم" از تو

از  "عطر"  باد آورده ی گل سرخ تو

از دلتنگی و واژه های  "تلخ رنگ" عشق تو

از تقدیر و  "سرنوشت مبهمم"  با تو .

 

شد  آسمان   " ابر و باران" مثل ترانه چشمک اشک تو

 

منم که  "مانده ام" زیر باران،  بی چتر نقره ای تو

بی رخ و بی گرمای دست  تو

 

با نوشته ای "مزخرف" از یاد تو

قدم زدم زیر بارانِ ابر بهار، از دردِ دوری تو

 

از بوی گل تو

از عطر تلخ تن تو

غرش می کند و درد می گیرد  قلب آشفته من

گرچه من سکوت می کنم اما

دردِ عشق تو، اشک جاری می کند

حتی از جگر سوخته من

 

 


طبیعت طریقت سوخته منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

سیـــلو نــــــــــت sabtviona97 سرگرمی - تفریحی - مد و زیبایی قیمت کاشی و سرامیک فروشگاه سفر و گشت و گذار باشگاه فوتبال منتظران beaury